مداد رنگی
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند…به جز مداد سفید…هیچ کسی به او کار نمی داد…همه می گفتند: “تو به هیچ دردی نمی خوری” …یک شب که مداد رنگی ها…توی سیاهی کاغذ گم شده بودند…مداد سفید تا صبح کار کرد…ماه...
View Articleشعر قشنگ
من خدا را دارم...کوله بارم بر دوشسفری میباید،سفری بی همراهگم شدن تا ته تنهایی محضخالقم با من گفت:هر کجا لرزیدی،از سفر ترسیدیتو بگو از ته دل:من خدا را دارم...
View Article
More Pages to Explore .....